شنوايي متقين و علم نافع «و وقفوا اسماعهم علي العلم النافع لهم»
وقف: ايستادن، به حالت ايستاده ماندن و آرام گرفتن است. و در اصطلاح فقهي، نگهداشتن و حبس کردن عين ملک است بر واقف آن (نه ملک خدا ) و مصرف کردن منفعت آن، در راه خدا و بعضي از فقها گويند وقف: حبس عين است بر ملک خداي تعالي، بنابراين ملکيت مالک آن، به خداوند منتقل ميشود. در اصطلاح قانون مدني، حبس عين و تسبيل ثمره است، بر حسب نيت واقف. برخي گفتهاند: وقف عبارت است از اينکه عين مال، حبس و منافع آن تسبيل شود. سمع: گوش، شنيدن، شنوايي که جمع آن اسماع است. علم: دانستن، يقين کردن، اسم مصدر آن، معرفت، دانش که مقابل ظن است. [صفحه 102] علم نافع، در مقابل علم ضار است و علامت آن اين است که در نفس، تقوا، تواضع و نيستي زيادت کند و علم ضار: علمي است که از آن زيان خيزد و علامت آن کبر، تفاخر، غرور و طلب دنياست. شرح: با توجه به معاني کلمات، مفهوم کلام مولا اين است که متقين شنوايي خود را به علم نافع وقف نمودهاند، يعني شنيدن و شنوايي را در انحصار بهرههاي علمي سودمند و کسب علم نافع که تقوا و تواضع را در نفس آدمي ايجاد ميکند قرار دادهاند، چنانکه اموال موقوفه، در يک جا متوقف، ميشود و قابل نقل و انتقال نيست و تنها از درآمد آن استفاده برند، حس شنوايي اهل تقوا نيز، در انحصار علم نافع قرار گرفته و بهرههاي علمي، مانند، تقوا، تواضع، خودنيستي، را از آن به دست ميآورند. و اين بدان جهت است که فايدهي معقول و پسنديدهي شنوايي، به فرآوردههاي علم نافع است و بس و به عبارت ديگر، واردات علمي که از طريق قوهي شنوايي به انسان ميرسد، در مراحل سهگانهاي که حديث نبوي به آن اشاره دارد انحصار يافته و وصول به مقصد را نشان ميدهد: «قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم العلم ثلاثه آيه محکمه و سنه قائمه و فريضه عادله و ماسوي ذلک فهو فضل.»: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود علم سودمندي که منحصرا در سعادت فرد و اجتماع وجود دارد سهتاست: 1. آيه محکمه: آيات قرآني که مراد و مفهوم آن روشن باشد، در مقابل آيات متشابه و يا اينکه مراد از آيهي محکمه، آيات محکم و استوار در وجود آدمي و در همهي جهان خلقت (آيات آفاقي و انفسي) که بر وحدانيت صانع متعال دلالت ميکنند، است،». سنه قائمه: سيره و گفتار و امضاي پيامبر و معصومان عليهمالسلام که در متن جامعه حضور فعال داشته باشد، 3. فريضه عادله: يعني عدالت لازمالرعايه و عدالت اجتماعي، تا روابط جامعه با فرد و فرد را با جامعه به پايهي عدل و داد و حقوق متقابل [صفحه 103] محکم و استوار نمايد و جز اينها فضل و امتياز است. به هر حال دانشي که رابط بين خدا و بندگان، انسان و اجتماع و فرد باشد نزد خداوند پاداش بزرگ دارد. «قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: من تعلم بابا من العلم ليعلمه الناس ابتغاء وجه الله، اعطاه الله اجر سبعين نبيا.»: پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: کسي که بابي از علم را بياموزد و دري از علم، به روي خود بگشايد، تا براي رضاي خدا و نه براي جاه و مقام و جمع مال و ثروت، به مردم آموزش دهد (اعتقادات، فقه، اخلاق) خداي متعال پاداش هفتاد نبي به او مرحمت ميفرمايد. يعد رفيع القوم من کان عالما و ان حل ارضا عاش فيها بعلمه اري العلم نورا و التادب حليه و ما اجتمعا الالمن صح عقله بزرگ قوم آن کسي است که عالم باشد، گرچه در بين خاندان و قبيلهي خود بزرگزاده نباشد. به هر جا که برود علم او، معرف اوست بدين جهت محترمانه زندگي ميکند و هيچ عالمي در هر شهر و دياري که باشد غريب نيست. علم نوري است که در دل عالم جاي گرفته و ادب حليه و زيور عالم است که از علم کسب نموده است. پس از علم و ادب در حد توان با شوق و رغبت بهره خود را بگير. بديهي است که علم و ادب، در وجود آن کس جمع ميشود که عقل سالم داشته باشد و چه بسا عالمي که لبيب و خردمند نيست. [صفحه 104] آن را که علم و دانش و تقوا مسلم است جاهل اگر که گشت مقدم موخر است جاهل به روز فتنه ره خانه گم کند [صفحه 105]
آنان قدرت شنوايي خود را فقط بر دانشي مفيد باز نگاه ميدارند.
و ان لم يکن في قومه بحسيب
و ما عالم في بلده بغريب
فخذ منهما في رغبه بنصيب
و کم عالم بالشيء غير لبيب
هر جا قدم نهد قدمش خير مقدم است
عالم اگر چه گشت موخر مقدم است
عالم چراغ جامعه و چشم عالم است
صفحه 102، 103، 104، 105.